سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بانو

حضرت رقیه سلام الله پنج شنبه 85/12/3 ساعت 4:35 عصر

یا رب الرقیه

سلام

امشب چه شبی رو می گذرونه دختره سه ساله ی امام حسین تا صبح با باباش درد و دل می کنه تا صبح سر باباش رو توی بغلش می گیره اما ایا صبح فردا رو هم می بینه درونه ی امام حسین بمیرم برای دل زینب چی میکشه...

شهادت حضرت رقیه رو به تمام دوستان عزیز تسلیت می گم.

از همتون التماس دعا ما رو فراموش نکنید

یا حق


نوشته شده توسط: منا و سید کاظم

بسم الله الرحمن الرحیم

چندین ایه در مرثیه ی امام حسین علیه السلام تازل شده که من در اینجا به یکی اتز انها اشاره می کنم:

(انسان را در مورد پدر و مادرش به نیکی توصیه کردیم ،مادرش او را با مشقت حامله شد 1و با مشقت وضع حمل نمود،مدت حمل و شیرخوارگی اش سی ماه است)(تا اخر ایه که سوره ی احقاف ایه ی 15است ،در کامل و بحار به سند های معتبر روایت شده که چون فاطمه ی طاهره علیه السلام ،به حسین حامله شد نازل گردید جبرئیل،و عرض کرد :ای محمد صلی الله علیه و اله خدایت سلام می رساند ،و ترا بشارت می دهد به مولودی که از فاطمه علیه السلام متولد می گردد،و امت او را می کشد،عرض کرد :مرا حاجت نیست به مولودی که امت او را بکشند،پس جبرئیل عروج نمود و نزول کردو همان سخن را گفت و همان جواب را شنید ،باز عروج کرد و نزول نمود و گفت:خداوند و را بشارت می دهد به اینکه امامت و ولایت و وصایت در ذریه ی او خواهد بود،پیغمبر صلی الله علیه و اله فرمود:راضی شدم،پس حضرت به فاطمه علیه السلام پیغام داد کلمات جبرئیل را که اول گفته بود حضرت فاطمه علیه السلام همان جواب پیغمبر صلی الله علیه و اله را داد،بعد ان سخن اخر را که شنید راضی گردید ولکن در حمل و وضع حمل با کراهت بود ،یعنی محزون بود از برای کشته شدنش،و مدت حمل و رضاعش سی ماه شد.((و از انجا که در جاهای دیگر قران امده که مدت شیر خوارگی نوزاد دو سال تمام است و با این حساب که مدت بارداری و شیر خوارگی روی هم سی و سه ماه می شود متوجه شدند که امام حسین علیه السلام شش ماهه متولد شده)) و از جمله دعایش این بود که:(اصلح لی فی ذریتی)و اگر می فرمود :(اصلح لی ذریتی)تمام ذریه ی او امام می شدند.

و ان حضرت از هیچ زنی شیر نخورد،لکن او را به خدمت پیغمبر صلی الله علیه و اله می اورند پس ابهام خود را در دهان او می گذاشت ،پس می مکید تا به حد کفایتش تا دو روز سه روز از غذا،پس رویید گوشت او از گوشت رسول خدا ،و خونش از خون ان جناب،و هیچ مولودی متولد نشد در شش ماه مگر یحیی بن زکریا و حسین بن علی علیه السلام. 1((یعنی حضرت فاطمه هم به دستور پیامبر تا دو یا سه روز به ان حضرت شیر نداد))

و بدان که معنای کرها ان است که اشاره شد یعنی با حزن و تاسف و این قسم بود حمل ان جناب و وضع او ،و پرستاری او،و شیر دادن او،و تربیت او ،و بازی او،و ادخال سرور بر او از جدش،و یا پدرش یا مادرش یا برادرش ،و همه ی ایشان در وقت وفات خود ،بر ان جناب محزون بودند،و خواهرش در وقت مفارقتش از قتلگاه ،با کراهت و حزن بود ،چگونه کراهت و حزنی ،که به بیان نمی اید بلکه با ندبه و نوحه و فغان بود که تمام دوست و دشمنان از ان به گریه در امدند.2

از کتاب خصا ئص الحسین

1 .بحار 44/232-333-کامل الزیارات باب 16 ص 55-57

2.بحار 45/58-59-لهوف ص57-58

 


نوشته شده توسط: منا و سید کاظم

سلام

من دیروز یه قضاوت نادرست کردم و نمی دونم خدا چقدر برای من گناه نوشت توی این قضاوت.... .ما توی ترافیک بودیم که یه ماشین کنارمون ایستاد ما فکر کردیم که نوار ترانه گذاشته و زیاد کرده و بین خودمان اعتراض کردیم که حداقل احترام محرم رو نگه نمی دارن اما بعد از مدتی متوجه شدیم که نه این صدای نوار مداحیه که بلند شده من برگشتم تا راننده ی ماشین را نگاه کنم و دیدم یک خانم با موهای برق گرفته به صورتی که در یک لحظه که من اونو دیدم فقط موهاش توی خاطرم مونده و من دو کلمه گفتم :(همینه دیگه.........)اما شب که داشتم به این موضوع فکر می کردم خیلی پشیمون شدم چون یاد رسول ترک افتادم...

در یکی از شبهای ماه محرم مردی با ابهت و قوی هیکل وارد یکی از هیئت های نزدیک بازار تهران شد مردی جوان که به لاابلی گری و فسق و زورگویی مشهور بود. اما در عین حال عاشق امام حسین علیه السلام بود و وقتی به هیئت می امد نمی توانست مثل مابقی مهمانان ساکت یک جا بنشیند و می خواست به امام حسین علیه السلام خدمت بکند او از شب های اول محرم هر روز در این مجلس حضور داشت اما صاحبان این مجلس از امدن او به خاطر اخلاقش بسیار ناراحت بودند تا اینکه یک شب صاحب مجلس شخصی را به جانب او فرستاد و در وسط مجلس به او فهماند تا از انجا برود و دیگر به این مجلس باز نگردد او بسیار ناراحت شد حالت غضب و خشم در صورتش پیدا بود تمام هیئتیان ساکت شده بودند و به انها نگاه می کردند تقریبا همه مطمئن بودند که الان رسول دعوا راه می اندازد اما او بدون هیچ حرفی و با ناراحتی،به خاطر ارادتش به امام حسین علیه السلام و نگاه داشتن حرمت او، مجلس را ترک کرد و یک راست به سمت خانه حرکت کرد. صبح فردای ان روزدر همان ابتدای روز که هنوز اغلب مردم از خانه خارج نشده بودند شخصی به سمت خانه ی رسول امد و در را زد رسول متعجب از اینکه در این وقت صبح چه کسی با من کار دارد در را باز کرد و دید همان مسئول هیئتی که شب قبل او را از خانه بیرون کرده بود ایستاده اما انگار همه چیز تغییر کرده بود مسئول هیئت او را در اغوش گرفته و می بوسید و از او عذر خواهی می کرد و رسول متعجبانه او را نگاه می کرد و از رسول خواست که هر شب در جلسه حضور پیدا کند اما نمی خواست بیشتر از این توضیح دهد، اما رسول برای دانستن دلیل اصرار و پافشاری کرد و مسئول هیئت با تردید زیادی که در گفتن ماجرا داشت اما بلاخره ماجرا را برای رسول تعریف کرد:

او شب قبل خواب صحرای کربلا را دیده بود که در یک طرف خیمه های امام حسین علیه السلام و در سوی دیگر خیمه های لشکریان یزید بود. مسئول هیئت می خواهد برای مشاهده ی اوضاع خیمه های امام حسین علیه السلام جلو برود، اما یک سگ نگهبان از نزدیک شدن او به خیمه ها جلوگیری می کرد و با ان سگ درگیر می شود تا به خیمه ها نزدیک شود اما در حین درگیری به سر ان سگ نگاه می کند و می بیند این سر و صورت رسول است که به بدن سگ متصل شده این رسول بوده که در حال نگبانی از خیمه های امام حسین علیه السلام و یارانش بوده . رسول پس از شنیدن این رویا شروع به گریه می کند و از مسئول هیئت می پرسد:(راست می گویی یعنی واقعا من سگ نگهبان خیمه های امام حسین بودم ؟؟؟؟؟؟؟)و پس از ان با گریه و ناله شروع به در اوردن صدای سگ می کند و با شور و وجد فریاد می کشد :(از این لحظه به بعد من سگ حسینم......خودشان مرا به سگی قبول کرده اند.....)

ان شب برای رسول شب قدر بود و رسول بعد از ان توبه کرد ،یک توبه ی واقعی و از ان به بعد یکی از شیداترین و دلسوخته ترین دلداده های امام حسین علیه السلام محسوب می شد و از ان روز هر سخنی از امام حسین علیه السلام به زبان می اورد هر شنونده ای را گریان و منقلب می ساخت.

هر شب ،شب قدر است اگر قدر بدانیم.

اما اگر در اینجا مداحی هست که مطلب من را مطالعه می کند از او خواهش می کنم که از کفر گویی اغراق ودر کل چیز هایی که باعث رور شدن واقعیات می شود خودداری کنید.

                                                                                                                                                                              یا حق


نوشته شده توسط: منا و سید کاظم

اشک روان بر امیر کاروان جمعه 85/11/6 ساعت 11:38 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

مجالس عزاداری امام حسین علیه السلام چهارده صفت دارد

و این مجالس داراست صفات مجالسه شریفه را ،و ان چهارده صفت است:

اول:انکه مصلای خداوند است،یعنی محل(محل صلوات اوست بر اهلش).

دوم:انکه ملائکه در ان حاضر می شوند.

سوم:انکه شخص به دعای پیامبر و ائمه ی هدی فائز می شود.

چهارم:انکه منظور نظر بهجت اثر جناب سید الشهدا گردد.

پنجم:انکه این حضرت با ایشان مخاطبه و مکالمه نماید.

ششم:چنین مجلسی محبوب جناب صادق علیه السلام است.

هفتم:مانند عرفات است.

هشتم:مانند مشعر الحرام است.

نهم:مانند حطیم است.

دهم:مطاف بیت الله است.

یازدهم:قبه ی حسین است.

دوازدهم:خاموش کننده ی اتش هاست.

سیزدهم:منبع اب حیات است.

چهاردهم:تالی مجالسی می شود که ابتدای ان خلقت و انتهای ان محشر است،و تفصیل این مطالب این شائ الله بیاید.

و چون این امر را تصور نمائی،پس چگونه گمان می کنی که نا امید شوی،از این همه مشاهد شریفه،با این حالات شریفه،و عبادات لطیفه،و اجتماع صفات و تواتر برکات؟پس اگر موانع مانع باشد به ان ،قلیل اثری خواهد ماند،و همان مرا کافیست:

(جای شعر را خالی می گذارم و بعدا ان را می نویسماما ترجمه ی شعر را می نویسم)کمترین عنایت تو مرا بس است ،ولی کمترین عنایت ترا نتوان (کم )نهاد.

و چون این مطلب مرا یقین گردید،مخاطبه با نفس را کوتاه نمودم،و به امیدواری بسیار ،دست توسل به دامان حسین علیه السلام زدم،و به جهت استحکام ان شروع در تالیف این کتاب نمودم ،که که مشتمل است بر بیان خصائص ان جناب،که به ان خصائص،ممتاز استاز تمام مخلوقات،حتی از انبیائ و ائمه علیه السلام،و نامیدم ان را خصائص الحسین علیه السلام و مزایا المظلوم،امید از فضل پروردگار انکه،انرا ذخیره ی قبر و نشور،و مایه ی امن و سرور ،و اسباب بقای ذکر موفور قرار دهد،و ما توفیقی الا بالله ،علیه توکلت و الیه انیب.

بخشی از پیشگفتار کتاب جد بزرگوار مادر این بنده ایه الله حاج شیخ جعفر شوشتری بود

که از کتاب خصائص الحسین که برایتان انتخاب کردمالبته اصل این کتاب بهزبان عربی است

که من در اینجا از ترجمه ی ایه الله میرزا محمد حسین شهرستانی استفاده کردم.


نوشته شده توسط: منا و سید کاظم

بسم رب الحسین

یا لیتنا کنا معک

یا حق

توی این شب ها من رو هم به یاد داشته باشید


نوشته شده توسط: منا و سید کاظم

   1   2      >

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
131843


:: بازدیدهای امروز ::
6


:: بازدیدهای دیروز ::
1



:: درباره من ::

بانو

مدیر وبلاگ : منا و سید کاظم[48]
نویسندگان وبلاگ :
سید کاظم (@)[0]

منا (@)[0]


اَلسَلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ رَسُولِ الله اَلسَلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ نَبِیَّ الله اَلسَلامُ عَلَیکِ یا سَیِّدة نِسآءِ العالَمینَ مِنَ الاَوَلینَ وَالاخَرینَ اَلسَلامُ عَلَیکِ یا زَوجَة وَلِیَّ الله وَ خَیرِ خَلقِ بَعدَ اَلرَسُولُ الله اَلسَلامُ عَلَیکِ یا اُمَّ الحَسَنِ وَالحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّةِ اَلسَلامُ عَلَیکِ اَیَتُهَا الصِدیقَهُ الشَّهیدَهُ اَلسَلامُ عَلَیکِ اَیَتُهَا الرَّضِیَّهُ المَرضِیََّة اَلسَلامُ عَلَیکِ اَیَتُهَا الفاضِلَهُ الزَّکِیَّهُ اَلسَلامُ عَلَیکِ اَیَتُهَا الحَوراءُ الاِنسِیَّةُ

:: لینک به وبلاگ ::

بانو


:: پیوندهای روزانه::

یار یاران [173]
[آرشیو(1)]


:: آرشیو ::

بسم رب الفاطمه
دوران جوانی حضرت خدیجه
چگونگی ازدواج حضرت پیامبر با خدیجه (س):
نخستین کانون اسلامی
ثمره ی ازدواج پیامبر(ص) و خدیجه(س)
دستور آسمانی
دوران بارداری حضرت خدیجه(س):
درد زایمان.......
تاریخ ولادت حضرت فاطمه سلام الله علیه
فاطمه سلام الله علیه مراد دل پیامبر صل الله علیه واله و سلم و خد
باز کردن ارشیو ها
داستان های کربلایی
کوثر
شیر خوارگی
اسامی بی بی دو عالم حضرت فاطمه الزهرا سلام الله
خطبه فدک
امان از دل زینب
عید شیعیان کی و کجاست بانو؟
وفات خدیجه سلام الله



::( دوستان من لینک) ::

عشق و عاشقی
ولایت
برترین دولت سیاست برتر
کنیزان حضرت زهرا سلام الله علیه

:: خبرنامه ::

 

:: موسیقی وبلاگ::


:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو