بانو

ثمره ی ازدواج پیامبر(ص) و خدیجه(س) سه شنبه 85/10/26 ساعت 5:38 عصر

هوالمحبوب


و الما ثمره ی ازدواج پیامبر(ص) و خدیجه(س)هفت(و شایدهشت) فرزند بود:چهار پسربه نام های قاسم،عبدالله،طیب و طاهر که همگی در کودکی جان خود را از دست دادند که این امر باعث خوشحالی منافقین گردید و پیامبر را ابتر و بی دنباله می نامیدند،چون اولادی نداشت که جانشین او شود.


البته پیامبر دخترانی هم به نام های (زینب،ام کلثوم و رقیه) داشتکه قبل از بعثت متولد شده بودند.


زینب در سال پنجم ازدواج پیغمبر به دنیا امد و در سال هشتم هجری در سن سی و یک سالگی از دنیا رفت.همسر وی ابوالعاص بود که از بنی امیه بود ودر جنگ بدر به دست مسلمانان اسیر شد و پیامبر به شرط برگرداندن زینب به مدینه او را ازاد کرد.


ام کلثوم بعد از زینب متولد شد و با عثمان ازدواج کرد اما قبل اززفاف از دنیا رفت،بعد از رحلت وی پیامبر رقیه را به عقد عثمان در اورد و از این جهت که عثمان به دوتن از دختران پیامبر محرم شده بود او را ذوالنورین می گفتند.


رقیه در سال سوم هجرت در سن بیست و سه سالگی در مدینه به دست عثمان به شهادت رسید، چون شوهرش به خاطر پنهان کردن عمویش مغیرة ابن ابی العاص گمان کرد که او خبر چینی کرده و انقدر او را کتک زد که وقتی پیامبر نگاهش به جراحات بدن رقیه افتاد فرمود:(قَتَلَکِ،قَتَلَهُ الله) یعنی کشت تو را،خدا بکشد او را.


و فرزند دیگر پیامبر از خدیجه ، جان تمام شیعیان ، نور چشم پیامبرو معشوقه ی علی(ع) ،حضرت فاطمة الزهرا(س)است که در مورد ایشان به تفصیل صحبت خواهد شد


نوشته شده توسط: منا و سید کاظم

نخستین کانون اسلامی سه شنبه 85/10/26 ساعت 5:38 عصر
بنام یگان خالق هستی

نخستین کانون اسلامی


نخستین خانواده ی اسلامی که در تاریخ اسلام تاسیس شد خانه ی محمد(ص) و خدیجه(س) بود و تعداد نفرات ان بیش از سه نفر نبود:محمد (ص)،جدیجه(س)و علی(ع). و انها وظیفه ی سنگینی به عهده داشتند ، مبارزه با کفر و بت پرستی و اشاعه ی دین توحید در جهان .


اری محمد (ص) وخدیجه (س)کانون گرم وبا صفای خانوادگی را تاسیس کردند و ایشان اولین کسی بود که دعوت پیامبر را لبیک گفت و به اسلام روی اورد ان بانوی بزرگ تمام اموال خویش را بدون قید و شرط در اختیار پیامبر قرار داد چون از اهداف والای او با خبر بود و به ایشان گفت:هر طور که میدانی در راه اشاعه و ترویج دین خدا خرج کن.


چندی از روایات در وصف ححضرت خدیجه:


هشام می گوید:(رسول خدا خدیجه را بسیار دوست داشت و بدو احترام می گذاشت و در تمام امور با وی مشورت می کرد ان بانوی رشید و روشن فکر وزیر و مشاور خوبی برای ان حضرت بود نخستین بانویی که به او ایمان اورد خدیجه بود و تا مادامی که خدیجه زنده بود چیامبر همسر دیگری اختیار نکرد.)


پیغمبر فرمود:(خدیجه یکی از بهترین زنان این امت است.)


عایشه می گوید:(از بسکه پیامبرخدیجه را به خوبی یاد می کرد روزی عرض کردم:یا رسول الله خدیجه پیره زنی بیش نبود و خدا بهتر از او را به تو عطا کرده . پیامبرغضب نموده فرمود: به خدا سوگند خدا بهتر از او را به من نداده . خدیجه هنگامی ایمان اورد که دیگران کفر می ورزیدند و مرا تصدیق نمود وقتیکه دیگران تکذیبم می کردند. اموالش را رایگان در اختیارم گذاشت وقتی که سایرین محرومم نمودند. خدا نسل مرا در او قرار داد.عایشه می گوید بعد از ان تصمیم گرفتم دیگر از خدیجه به بدی یاد نکنم.)


در روایات است هرگاه جبرئیل بر پیامبر نازل می شد می فرمود:( سلام خدا را بر خدیجه برسان و بگو خدا قصر زیبایی برای تو در بهشت اماده کرده است.)



نوشته شده توسط: منا و سید کاظم

دوران جوانی حضرت خدیجه سه شنبه 85/10/26 ساعت 5:37 عصر

بنام خدا


چنین انتظار می رفت که خدیجه(س) با نوفل بن اسد پسر عویش ازدواج کند .ولی این ازدواج بنا به دلایلی انجام نشد چون نوفل همیشه در جستجوی حقیقت می گشت به همین دلیل نمی توانست ازدواج کند.


حضرت خدیجه در اغاز جوانی با (عتیق بن عائذ)ازدواج کرد وی مردی ثروتمند بود که خیلی زود ثروت را برای خدیجه گذاشت و دیده از جهان فرو بست زمانی بدون شوهر ماند و بعد با یکی از بزرگان بنی تمیم به نام (هندبن بناس)ازدواج کرد.او هم در این میان مال زیاد و یک دختر به نام (هند)برای خدیجه گذاشت و زود از دنیا رفت .


خدیجه(س) هم مال زیادی را که از شوهر اول و دومش به ارث برده بود را راکد نگذاشت و در ربا خواری که معمول ان زمان بود نیانداخت.بلکه پول خود را در کار تجارت گذاشت و افراد درستکار را استخدام کرد .خدیجه(س) از راه مشروع تجارت می کرد و ثروت فراوانی بدست اورد بطوری که نوشته اند:(هزاران شتر در دست کارکنانش بود که در اطراف کشورها مانند مصر . شام و حبشه به تجارت مشغول بودند.)۴ 


در زمانی که مردم عرب زنان و دختران خود را زنده به گور می کردند چه کار سختی بود برای یک زن اداره ی چنین تجارت هایی.


خدیجه(س)بعد از وفات شوهرانش دیگر ازدواج نکرد. بعد از ان به یک استقلال شخصی رسیده بود.ایشان از مردان متشخص و ثروتمند حتی از ملوک مختلف خواستگاران فراوانی داشت اما تن به ازدواج نداد. 


حضرت خدیجه در مورد ازدواج با پیامبر (ص)نه تنها راضی شد بلکه با کمال میل اصرار و علاقه نشان داد و پیشنهاد ازدواج داد و مهریه اش را در مال خودش قرار دارد که این کار باعث شد مردم قریش او را بسیار سرزنش کنند.


تولد خدیجه(س)پانزده سال پیش از رویداد تاریخی هجوم (ابرهه)به مکه بود که اعراب این حمله را مبداء تاریخ خود گرفته و ان را (عام الفیل) نام گذاری کردند . میلاد پیامبر (ص)در همان زمان بود یعنی خدیجه(س) پانزده سال از ایشان بزرگتر بود


نوشته شده توسط: منا و سید کاظم

چگونگی ازدواج حضرت پیامبر با خدیجه (س): سه شنبه 85/10/26 ساعت 5:37 عصر
بسم رب الامین


گویا خدیجه(س) از دانشمندان زمان خویش شنیده بود که محمد (ص) پیغمبر اخرالزمان است .و خودش بدان موضوع عقیده داشت .مدتی پیامبر را امین کاروان تجارت خود انتخاب کرد و مسیره غلام خودش را ناظر سفر قرار داد و او حوادث و جریان های شگفت اوری را از حضرت محمد برای خدیجه (س) تعریف کرد و ایشان محبوب و گمگشته ی خویش را یافت. (گویا این یک ازمایش بود که خدیجه(س) در مورد حرف دانشمندان به یقین برسد).


خدیجه ان حضرت را احظار فرموده و به ایشان گفت: ای محمد من تو را شریف و امانت کار و خوش خلق و راستگو یافتم .میل دارم با تو ازدواج کنم.  


محمد(ص) جریان را برای عمو ها و خویشاوندان تعریف کرد و انها به خواستگاری رفتند و عموی خدیجه(س) که یکی از دانشمندان بود خواست جواب بدهد که نتوانست و خدیجه خود از غایت شوغ با زبان فسیح گفت: ای عمو ! شما گرچه در سخن گفتن از من سزاوارترید. اما از خودم بیشتر اختیار ندارید .


سپس عرضه داشت:ای محمد (ص) من خودم را به تو تزویج کردم و مهرم را در مال خودم قرار دادم به عمویت بگو که شتری برای ولیمه ی عروسی بکشد.


((تاریخ می گوید: خدیجه پسر عمویش ورقه را واسطه قرار داد تا وسیله ی ازدواج را فراهم اورد وقتی خبر اورد که محمد و خویشاوندانش را راضی کردم به او خلعتی داد.))


وقتی محمد(ص) خواست از خانه خارج شود خدیجه(س) عرض کرد:خانه ی من خانه ی تو و من کنیز تو هستم هر وقت خواستی به سرای خویش درای.


                                                                 یا حق به حق علی


نوشته شده توسط: منا و سید کاظم

بسم رب الفاطمه سه شنبه 85/10/26 ساعت 5:36 عصر

بسم رب الفاطمه


در شناخت و اشنایی با هر کس مهمترین چیز شناخت خانواده اللخصوص پدر و مادر شخص می باشدو ما هم اول به شناخت اولیای ایشان می پردازیم


خانواده


پدر


فکر می کنم نیازی به معرفی پدر بزرگوارشان نمی باشد اما بهر حال ایشان خاتم پیامبران محمد مصطفی (ص)و سرور تمام شیعیان جهان می باشند و چون ما که به اصطلاح خودمان مسلمانیم ایشان را در حد کم میشناسیم پس به همان بسند می کنیم و بیشتر به معرفی مادر بزرگوارشان می پردازیم.


مادر


خدیجه (س)در چه خانواده ای بزرگ شد؟


مادر بزرگوارشان خدیجه دختر خویلد بود.خویلد سه فرزند داشت به نام های عوام.هاله و خدیجه.عوام پدر زبیر ابن عوام و داماد عبدالمطلب.نیای پیامبر(ص)بود. از این رو زبیر از دو سو با فاطمه (س)نسبت داشت. از یک سو پسر دایی و از سوی دیگرعمهء او بود.اما هاله تا پس از هجرت هم زند بود و گاهی برای دیدن پیامبر به مدینه می امد پیامبر بخاطر نسبت هاله با خدیجه با او خیلی مهربان بود.


در یک خانواده ی اصیل وشریف قریش زندگی می کردو افراد خانوادهی ایشان همه روحانی <دانشمند و فداکار وحمایت کننده از خانه ی کعبه بودند.


هنگامی که تبع پادشاه یمن تصمیم گرفت حجرالاسود را از مسجدالحرام به یمن منتقل کند خویلد در مقام دفاع بلند شد و او را منصرف کرد."


(اسعدابن عبدالعزی)جد حضرت خدیجه یکی از اعضای برجسته ی پیمان (حلف الفضول)بودند که در این پیمان گروهی از رجال با شخصیت و عدالتخواه از حقوق مظلومان دفاع و در یاری کردن در ماندگان کوشش به عمل می اوردند.


(ورقة بن نوفل)پسر عموی ایشان بود که از همان ابتدا پرستش بتها را نمی پسندید و در صدد کنجکاوی برامد تا در یکی از عید های قریش که مردم در حال پرستش بتها بودندبا چها نفر جلسه ای تشکیل داد و در ان جلسه متوجه شدند دین ابراهیم بهترین دین است و مردم اشتباه می کنند پس در بلاد متفرق شدند تا دین واقعی ابراهیم را بیابند."


وقتی جبریئل بر پیامبر نازل شد خدیجه نزد وقة بن نوفل رفت و ماجرا را برای او تعریف کرد و از ان حادثه جویا شد . ورقة بن نوفل گفت:با این موضوع که تعریف کردی که جبریئل بر او نازل شده پس او پیغمبر خداست پس نزد او برو و از طرف من به او بگو در کار خودت جدیت و پایداری کن .


روزی در مسجدالحرام پیامبر را دید و از او در مورد حادثه جویا شد و پیامبر باز گفت و به پیامبر گفت به خدا سوگند تو پیامبر خدایی. مردم تو را اذیت و تکذیب خواهند کرد. و اگر من تا ان روز زنده بودم تو را یاری خواهم کرد سپس سر پیامبر را بوسید و رفت.


نوشته شده توسط: منا و سید کاظم

<   <<   6   7   8   9   10      >

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
132210


:: بازدیدهای امروز ::
11


:: بازدیدهای دیروز ::
16



:: درباره من ::

بانو

مدیر وبلاگ : منا و سید کاظم[48]
نویسندگان وبلاگ :
سید کاظم (@)[0]

منا (@)[0]


اَلسَلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ رَسُولِ الله اَلسَلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ نَبِیَّ الله اَلسَلامُ عَلَیکِ یا سَیِّدة نِسآءِ العالَمینَ مِنَ الاَوَلینَ وَالاخَرینَ اَلسَلامُ عَلَیکِ یا زَوجَة وَلِیَّ الله وَ خَیرِ خَلقِ بَعدَ اَلرَسُولُ الله اَلسَلامُ عَلَیکِ یا اُمَّ الحَسَنِ وَالحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّةِ اَلسَلامُ عَلَیکِ اَیَتُهَا الصِدیقَهُ الشَّهیدَهُ اَلسَلامُ عَلَیکِ اَیَتُهَا الرَّضِیَّهُ المَرضِیََّة اَلسَلامُ عَلَیکِ اَیَتُهَا الفاضِلَهُ الزَّکِیَّهُ اَلسَلامُ عَلَیکِ اَیَتُهَا الحَوراءُ الاِنسِیَّةُ

:: لینک به وبلاگ ::

بانو


:: پیوندهای روزانه::

یار یاران [173]
[آرشیو(1)]


:: آرشیو ::

بسم رب الفاطمه
دوران جوانی حضرت خدیجه
چگونگی ازدواج حضرت پیامبر با خدیجه (س):
نخستین کانون اسلامی
ثمره ی ازدواج پیامبر(ص) و خدیجه(س)
دستور آسمانی
دوران بارداری حضرت خدیجه(س):
درد زایمان.......
تاریخ ولادت حضرت فاطمه سلام الله علیه
فاطمه سلام الله علیه مراد دل پیامبر صل الله علیه واله و سلم و خد
باز کردن ارشیو ها
داستان های کربلایی
کوثر
شیر خوارگی
اسامی بی بی دو عالم حضرت فاطمه الزهرا سلام الله
خطبه فدک
امان از دل زینب
عید شیعیان کی و کجاست بانو؟
وفات خدیجه سلام الله



::( دوستان من لینک) ::

عشق و عاشقی
ولایت
برترین دولت سیاست برتر
کنیزان حضرت زهرا سلام الله علیه

:: خبرنامه ::

 

:: موسیقی وبلاگ::


:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو