بانو

درد زایمان..... سه شنبه 85/10/26 ساعت 5:24 عصر

بنام یاری ده بی کسان

شاید ان چند ماه بارداری شیرین ترین لحظات عمرم بود روز و شب گوشم در کمین بود که کی اوای دل نشین تو در سراسر وجودم میپیچد.نفهمیدم ان چند ماه شیرین چگونه گذشت و درد زایمان به سراغم امد،اما همان هراسی که از درد زایمان بر دل مادران چنگ می زند دست استمداد مرا به سوی زنان قریش دراز کرد دیری نپایید که فرستاده ام با دست خالی و چشم گریان به خانه برگشت وگفت در خانه ی هر که را زدم راهم ندادند و گفتند به خدیجه بگو:(مگر نگفتیم با یتیم ابوطالب ازدواج نکن؟مگر نگفتیم او فقیر است ؟ابهت قریش را خدشه دار مکن؟این هم پاداش سر پیچیت.)

غمگین شدم اما به انها چه می توانستم بگویم؟انها چه می فهمیدند نور نبوی چیست؟انها چه می دانستند ازدواج احمدی چیست؟ان زنان زمینی شوی اسمانی چه می فهمیدند؟

با یک درد زایمان به سراغ انها رفتم ولی با دو درد و تنهایی بازگشتم.

اب در دل محمد(صل الله علیه و اله)تکان نمی خورد دو دست او در اسمان و پایش در زمین بود.هرچه من بی قرار بودم او ارامش داشت.

ناگهان دیدن در باز شد و چهار زن بلند بالا و گندمگون که روحانیتشان برزیبایی شان می افزود داخل شدند.که بودند این ها خدایا؟!

یکی شان به سخن در امد که:

-نترس خدیجه!ما رسولان پروردگار توایم و خواهران تو.

انگاه که من قدری ارام گرفتم.گفت:

-من ساره ام همسر ابراهیم.

ان دیگری که شیرین سخن می گفت و لبخند شیرینی داشت،گفت:من مریمم دختر عمران مادر عیسی پیامبر خدا.

سومی گفت من اسیه ام دختر مزاحم.همسر فرعون که به موسی مومن شدم.

دریافتم ان چهارمی که صلابت کم نظیری داشت کلثوم،خواهر موسی است.

به من گفتند:خدا ما را فرستاده تا در این لحظات یاریت کنیم سپس ساره در سمت راستم،مریم در سمت چپم،اسیه در پیش رویم و کلثوم در پشت سرم قرار گرفتند.

(من در انجا نه خودم بلکه مقام و قرب فاطمه(سلام الله علیه) را در نزد خداوند بیش از پیش دریافتم.خدا چقدر این فرزند را دوست دارد که قابله هایش را گلهای سر سبد عالم زنان انتخاب کرده. فاطمه(سلام الله علیه) بدانسان به دنیا امد که انگار فرزندم را از آغوشم به آغوش دیگری سپردم.فاطمه پاک و پاکیزه به جهان قدم گشود،طاهره ی مطهره !و مکه از ظهورش روشن شد.)

چون فاطمه(سلام الله علیه) بدنیا امد به حالت سجده بر روی زمین قرار گرفت و انگشت مبارکش را به سوی اسمان بود و در ان هنگام زمین نورانی شد ،ده نفر حورالعین امدند با طشت و ابریق و شروع کردند با او سخن گفتن و او هم زبان به سخن گشود و انگشت به سوی اسمان بلند نمود و گفت:

(اشهد ان لا اله الا الله،و اشهد ان ابی رسول الله سید الانبائ،وان بعلی سید الاوصیائ،و ولدی ساده الاسباط)

سپس به همه ی انها سلام کرد و یک یک به اسم صدا زد و انها را معرفی نمود..فاطمه(سلام الله علیه) را تحویل دادند و تبریک گفتند.

به سبب ولادت او نوری از اسمان ظاهر شد که ملائکه قبلا ان نور را ندیده بودند


نوشته شده توسط: منا و سید کاظم

دوران بارداری حضرت خدیجه(س): سه شنبه 85/10/26 ساعت 5:22 عصر
 

هوالخالق

کم کم دوران بارداری نمایان شد و ان بانوی بزرگوار از غصه ی تنهایی نجات پیدا کرده و با کودک درون خود انس گرفته بود.

امام صادق(ع)میفرماید:(هنگامی که خدیجه با رسول الله ازدواج کرد زنان قریش با او قطع رابطه کرده بودند و مواظب بودند کسی به خانه ی او رفت وامد نکند.به همین جهت او نارا حت و اندوهگین بود ولی کم کم با تنهایی خو گرفته بود.

ولی هنگامی که به فاطمه(س) باردار شد از غم تنهایی نجات پیدا کرد و با کودک او راز و نیاز می کرد و خشنود بود.

پیامبر می فرماید:(روزی به خانه وارد شدم ، دیدم خدیجه با کسی صحبت می کند، متعجب شدم ،چون زنان قریش با او رابطه نداشتند از او موضوع را جویا شدم و گفت فاطمه(س)با من سخن می گوید.) و همان موقع جبرئیل نازل شد و گفت: یا رسول الله ! بچه ای که در رحم خدیجه(س) می باشد،دختری ارجمند است که نسل تو از وی بوجود خواهد امد او مادر امامان و پیشوایان دین است که جانشین تو خواهند بود.

(کودکی در رحم مادر خویش با او سخن بگوید؟کودکی در رحم مادر خویش خدا را تسبیح و تقدیس کند؟شنیده بودم که عیسی در گهواره سخن گفته بود و وحدانیت خدا و نبوت خویش را از ماذنه ی گهواره فریاد کرده بود.....و این برای من برترین معجزه بود اما من چگونه می توانم باور کنم کودکی در رحم مادر سخن بگوید و من چگونه تاب بیاورم که ان کودک، کودک من و ان مخاطب من باشم؟ و چگونه این شادی را در پوست خود بگنجانم؟)


نوشته شده توسط: منا و سید کاظم

دستور آسمانی سه شنبه 85/10/26 ساعت 5:21 عصر
 

دستور آسمانی

روزی رسول خدا در ابطح (جایی بین مکه و منی که فاصله ی ان از هر دو به یک اندازه و شاید به منی نزدیک تر است از این جهت به هر دو نسبت داده می شود.)نشسته بود،جبرئیل نازل شده عرض کرد:خداوند بزرگ بر تو سلام فرستاده می فرماید : چهل شبانه روز از خدیجه(س) کناره گیری کن و به عبادت مشغول باش.پیامبر به دستور خداچهل روز به خانه ی خدیجه نرفت و شبها به عبادت می پرداخت و روزها روزه دار بود.

توسط عمار برای خدیجه(س) پیغام فرستاد،کناره گیری من از تو از روی ناراحتی و کدورت نیست و تو برای من عزیز هستی بلکه در این کار از پروردگار جهان اطاعت می کنم،و خدا به مصالح ما اگاه تر است. خدا در روز چندین مرتبه برای وجود تو به فرشتگانش می بالد.شبها در خانه ات را ببند و در بسترت استراحت کن و منتظر دستور پروردگارت بمان من در این مدت در خانه ی فاطمه بنت اسد خواهم ماند.

چون چهل روز گذشت،فرشته ی خدا امد و برای محمد(ص)غذایی از بهشت اورد و عرض کرد:امشب از این غذاها تناول کن.رسول خدا با ان غذاها افطار کرد؛هنگامی که برخواست اماده ی نماز و عبادت شود،جبریئل امد و عرض کرد:امشب از نمازهای مستحبی بگذر و به خانه ی خدیجه(س) برو زیرا خدا اراده نموده از صلب تو فرزند پاکیزه ای بیافریند.پیغمبر هم رهسپار خانه شد.

خدیجه(س) می گویدطبق معمول در خانه را بسته و در حال استراحت بودم ناگهان صدای کوفتن در امد، گفتم: کیست؟که جز محمد(ص)کسی سزاوار نیست در این خانه را بکوبد.صدای دلنشین پیامبر را یافتم،شتابان در راباز کردم واو با روی گشاده وارد خانه شد و چیزی نگذشت که نور فاطمه(س) از صلب پدر به رحم من وارد شد.

از زبان حضرت خدیجه با فاطمه(س):(وقتی رسول محبوب من به خانه در امد،انگار خورشید پس از چهل شام تیره،چهل شام بی روزن طلوع کرده باشد،دلم روشنی گرفت و من روشنی را زمانی با تمام وجود احساس کردم که نور حضور تو را در درون خویش یافتم)


نوشته شده توسط: منا و سید کاظم

ثمره ی ازدواج پیامبر(ص) و خدیجه(س) سه شنبه 85/10/26 ساعت 5:20 عصر

هوالمحبوب

و الما ثمره ی ازدواج پیامبر(ص) و خدیجه(س)هفت(و شایدهشت) فرزند بود:چهار پسربه نام های قاسم،عبدالله،طیب و طاهر که همگی در کودکی جان خود را از دست دادند که این امر باعث خوشحالی منافقین گردید و پیامبر را ابتر و بی دنباله می نامیدند،چون اولادی نداشت که جانشین او شود.

البته پیامبر دخترانی هم به نام های (زینب،ام کلثوم و رقیه) داشتکه قبل از بعثت متولد شده بودند.

زینب در سال پنجم ازدواج پیغمبر به دنیا امد و در سال هشتم هجری در سن سی و یک سالگی از دنیا رفت.همسر وی ابوالعاص بود که از بنی امیه بود ودر جنگ بدر به دست مسلمانان اسیر شد و پیامبر به شرط برگرداندن زینب به مدینه او را ازاد کرد.

ام کلثوم بعد از زینب متولد شد و با عثمان ازدواج کرد اما قبل اززفاف از دنیا رفت،بعد از رحلت وی پیامبر رقیه را به عقد عثمان در اورد و از این جهت که عثمان به دوتن از دختران پیامبر محرم شده بود او را ذوالنورین می گفتند.

رقیه در سال سوم هجرت در سن بیست و سه سالگی در مدینه به دست عثمان به شهادت رسید، چون شوهرش به خاطر پنهان کردن عمویش مغیرة ابن ابی العاص گمان کرد که او خبر چینی کرده و انقدر او را کتک زد که وقتی پیامبر نگاهش به جراحات بدن رقیه افتاد فرمود:(قَتَلَکِ،قَتَلَهُ الله) یعنی کشت تو را،خدا بکشد او را.

و فرزند دیگر پیامبر از خدیجه ، جان تمام شیعیان ، نور چشم پیامبرو معشوقه ی علی(ع) ،حضرت فاطمة الزهرا(س)است که در مورد ایشان به تفصیل صحبت خواهد شد.


نوشته شده توسط: منا و سید کاظم

نخستین کانون اسلامی سه شنبه 85/10/26 ساعت 5:19 عصر
 بنام یگان خالق هستی

نخستین کانون اسلامی

نخستین خانواده ی اسلامی که در تاریخ اسلام تاسیس شد خانه ی محمد(ص) و خدیجه(س) بود و تعداد نفرات ان بیش از سه نفر نبود:محمد (ص)،جدیجه(س)و علی(ع). و انها وظیفه ی سنگینی به عهده داشتند ، مبارزه با کفر و بت پرستی و اشاعه ی دین توحید در جهان .

اری محمد (ص) وخدیجه (س)کانون گرم وبا صفای خانوادگی را تاسیس کردند و ایشان اولین کسی بود که دعوت پیامبر را لبیک گفت و به اسلام روی اورد ان بانوی بزرگ تمام اموال خویش را بدون قید و شرط در اختیار پیامبر قرار داد چون از اهداف والای او با خبر بود و به ایشان گفت:هر طور که میدانی در راه اشاعه و ترویج دین خدا خرج کن.

چندی از روایات در وصف ححضرت خدیجه:

هشام می گوید:(رسول خدا خدیجه را بسیار دوست داشت و بدو احترام می گذاشت و در تمام امور با وی مشورت می کرد ان بانوی رشید و روشن فکر وزیر و مشاور خوبی برای ان حضرت بود نخستین بانویی که به او ایمان اورد خدیجه بود و تا مادامی که خدیجه زنده بود چیامبر همسر دیگری اختیار نکرد.)

پیغمبر فرمود:(خدیجه یکی از بهترین زنان این امت است.)

عایشه می گوید:(از بسکه پیامبرخدیجه را به خوبی یاد می کرد روزی عرض کردم:یا رسول الله خدیجه پیره زنی بیش نبود و خدا بهتر از او را به تو عطا کرده . پیامبرغضب نموده فرمود: به خدا سوگند خدا بهتر از او را به من نداده . خدیجه هنگامی ایمان اورد که دیگران کفر می ورزیدند و مرا تصدیق نمود وقتیکه دیگران تکذیبم می کردند. اموالش را رایگان در اختیارم گذاشت وقتی که سایرین محرومم نمودند. خدا نسل مرا در او قرار داد.عایشه می گوید بعد از ان تصمیم گرفتم دیگر از خدیجه به بدی یاد نکنم.)

در روایات است هرگاه جبرئیل بر پیامبر نازل می شد می فرمود:( سلام خدا را بر خدیجه برسان و بگو خدا قصر زیبایی برای تو در بهشت اماده کرده است.)


نوشته شده توسط: منا و سید کاظم

<   <<   6   7   8   9   10      >

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
132209


:: بازدیدهای امروز ::
10


:: بازدیدهای دیروز ::
16



:: درباره من ::

بانو

مدیر وبلاگ : منا و سید کاظم[48]
نویسندگان وبلاگ :
سید کاظم (@)[0]

منا (@)[0]


اَلسَلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ رَسُولِ الله اَلسَلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ نَبِیَّ الله اَلسَلامُ عَلَیکِ یا سَیِّدة نِسآءِ العالَمینَ مِنَ الاَوَلینَ وَالاخَرینَ اَلسَلامُ عَلَیکِ یا زَوجَة وَلِیَّ الله وَ خَیرِ خَلقِ بَعدَ اَلرَسُولُ الله اَلسَلامُ عَلَیکِ یا اُمَّ الحَسَنِ وَالحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّةِ اَلسَلامُ عَلَیکِ اَیَتُهَا الصِدیقَهُ الشَّهیدَهُ اَلسَلامُ عَلَیکِ اَیَتُهَا الرَّضِیَّهُ المَرضِیََّة اَلسَلامُ عَلَیکِ اَیَتُهَا الفاضِلَهُ الزَّکِیَّهُ اَلسَلامُ عَلَیکِ اَیَتُهَا الحَوراءُ الاِنسِیَّةُ

:: لینک به وبلاگ ::

بانو


:: پیوندهای روزانه::

یار یاران [173]
[آرشیو(1)]


:: آرشیو ::

بسم رب الفاطمه
دوران جوانی حضرت خدیجه
چگونگی ازدواج حضرت پیامبر با خدیجه (س):
نخستین کانون اسلامی
ثمره ی ازدواج پیامبر(ص) و خدیجه(س)
دستور آسمانی
دوران بارداری حضرت خدیجه(س):
درد زایمان.......
تاریخ ولادت حضرت فاطمه سلام الله علیه
فاطمه سلام الله علیه مراد دل پیامبر صل الله علیه واله و سلم و خد
باز کردن ارشیو ها
داستان های کربلایی
کوثر
شیر خوارگی
اسامی بی بی دو عالم حضرت فاطمه الزهرا سلام الله
خطبه فدک
امان از دل زینب
عید شیعیان کی و کجاست بانو؟
وفات خدیجه سلام الله



::( دوستان من لینک) ::

عشق و عاشقی
ولایت
برترین دولت سیاست برتر
کنیزان حضرت زهرا سلام الله علیه

:: خبرنامه ::

 

:: موسیقی وبلاگ::


:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو